شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مناجات با ائمه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : قصیده
ای رأفـت تورأفـت ذات خــدارضــا ازپـای تا به سرعـلی مرتضی رضا نامت از آن رضاست که درعرصۀ حسابحق نیست بیرضای تو ازکس رضا،رضا
هرکس که بیشترکرمش میرسد به خلق اوبـیـشـتربَـرَد به درت الـتـجـا رضا عیسی صفای روح گرفته دراین حرم موسی ستاده بر در توبا عـصا رضا
از روضـۀ مـقـدس تو میوزد نـسـیـم تـا بـاغ خُـلـد،بـا نـفـس انـبـیــا رضــا جوشد زبس اجابت ازاین آستان قدس گـم میشود کنار ضریحت دعا،رضا
آغوشخود گـشودهبرایخوشآمدش ازهردری که سوی تو آید گدا،رضا
خود پیـشتر زخـواندن اذن دخول من بر من نگاه کـردی و گـفـتی بیا رضا
درکوی تو زبسکه رؤفیتو،زائرت داند ثواب، اگر چه بیارد خـطا،رضا
من شرم میکـنم که بیایم دراین حرم تو میزنی مرا ز کرامت صدا،رضا
آید به گوش دل ز طـپـشهای سیـنهام دائـم صـدای زمـزمـۀ یـارضـارضـا
در آسـتـان قـدس تـو انـگـار مـیکـنـم گـردیـده قـسـمـتم سـفـرکـربـلا رضـا
نـشـناخـتـم،امـام زمـان زائـر تو بـود کـردم سـلام و داد جـواب مـرا رضـا
با آنکه شـهـریـار هـمه عـالمی،کسی مـثـل تونـیـست بـافـقـرا آشـنـارضـا
یک بار اگر کند بهخـراسان زیارتت بر بـازدیـد زائـرت آیی سـهجـا رضا
اول به خُـلـد فـاطـمه گـوید جـواب او هرکس صدا زند زره صدق«یارضا«
مـولای مـن بهجـان جـواد الائـمّـهات دسـت مـرا بـگـیـر،بـرای خـدا رضـا
دست مرا گرفـتی وسوگـند میخورم آقـاتـری ازایـنکـه نـمـایی رهـا رضا
زوّار چون به سوی حریمت سفرکنند باید که جان دهـند به گـنـبـدنـما رضا هرکس به عمرخود شدهمأنوس با کسی میثم گرفـتـه انس بـه مهـر شما،رضا